حوًای بی آدم

نمی دانم امام حسین

با این همه اسکناس چسبیده به پرچم ها می خواهد چه کند؟

خلاصه نان می خواهد

یا

آزادی!!!؟

فریاد

اگر آزاد نیستید لااقل آزاده باشید

عشق مرکب رسیدن است

امام حسین ،

شهادت امام عشق ،کوه شجاعت واستقامت،و آزاده ترین مرد تاریخ به معنای مطلق کلمه ،انتهای هرچه صداقت و مهربانی رو به شما دوستای خوبم تسلیت میگم. امیدوارم همه تو این روزهای مقدس درک وشعور این و پیدا کنیم که بفهمیم هدف از این قیام عظیم چی بود و نشیم از اون دست آدمهایی که پشت نقاب های خرافات پنهان شدن و دارن خون امام و یارانشون و به نفع خودشون خرج می  کنند.

خداوندا به ذهن های خسته و مشوش ما بینای عطا کن

 

 

 

نوشته شده در سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:,ساعت 11:50 توسط فریاد| |

بگذار برود

چرخان تا زیر پای ظلم

سرم را می گویم

اما نمی رود،محکم و پابرجاست میان دستانم

حقم را می گویم.

زبانم لال

گمانم خدا را چیز خور کرده اند

نصیب درستکاران رنج است و ریا کاران گنج

احتمالن

ریگی به کفش خدایست که تبلیغش می کنند.

نوشته شده در یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:,ساعت 10:56 توسط فریاد| |

هدیه ی آشنا

فردی عادت داشت در باد و بوران با خودش دو چتر ببرد که ابتدای نامش بر دسته های چوبی چترها کنده کاری شده بود.اکثرمواقع  چتر دوم به کارش نمی آمدتا اینکه یک روز بارانی مرد مسنی را دید که خیس شده و زیر طاقی منتظر ایستاده است که باران بند بیاید.بی درنگ جلو رفت و یکی از چتر ها را به او داد. مرد مسن تشکر کرد و گفت:چطور می توانم آن را به شما پس بدهم ؟آدرس تان را بگویید تا آن را باز گردانم . او لبخندی زد و گفت :نیازی به باز گرداندن نیست ،فقط در موقع لزوم ان را به کسی هدیه بدهید.سال ها گذشت و زمستان سختی از راه رسید. یک روز ان فرد به قصد رفتن به سر کار از خانه بیرون آمد و فراموش کرد با خود چتر بردارد .باران تندی در گرفت و مجبور شد تا زیر سقفی پناه بگیرد . ناگهان یک مرد جوان با دوچتر به سمتش آمد ویکی از چتر ها را به او داد.چتر آشنا بود .روی دسته ی چوبی اش اول اسم او کنده کاری شده بود.پیش از آن که مرد جوان چیزی بگوید لبخند زد و گفت:متشکرم دوست من،می دانم به شما هدیه شده !به خواست خدا،من هم آن را هدیه خواهم کرد در یک روز بارانی ...

******

نوشته شده در سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:,ساعت 18:38 توسط فریاد| |

نخند بزک

قصه دروغ است

همان بهتر که بمیری

گیریم که بهار هم آمد چیزی نصیب تو نمی شود جز

پوست کمبزه وخیار

******

هیس!

نگو،نخند،نخور،نبین،نشین ،نخواب

اگر می توانی نفس هم نکش

اینجا شهر نه و نگمه هاست

بع بع زیادی نکن

گوسفند خوبی باش

نمی خواهی که نگهبان شهر گرگ شود

آنوقت...!

 

 

 

نوشته شده در دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:,ساعت 19:32 توسط فریاد| |

دستهایی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.

کوروش کبیر

7آبان روز بزرگداشت کوروش بزرگ به همه شیر بچه های ایران زمین آریایی مبارک باشه .

نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,ساعت 10:54 توسط فریاد| |

حوا که بغض کند ،حتی اگر خداهم سیب بیاورد،چیزی به جز آغوش آدم آرامش نمی کند.

زن تنهاست .جا مانده میان جنگی نابرابر برای حفظ بودن،له شده زیرتاریخی از تعصب وحشیانه ،در اسارت حجابی سیاه شکل گرفته از افکاری متعفن و خرافاتی یخ بسته و ایمان هایی سست وتوخالی.

آه که زن بودن چقدر درد دارد وقتی این همه اصالت ،یک دنیا احساس،وکوهی از غرور بی ارزش است ودر خانه های بی عفافی به حراج گذاشته می شودو به پشیزی نمی ارزد.بانو جان اینجا باکرگی معنایی ندارد وقتی تمام وجودت در اسارت نگاه هایی حریص شلاق می خوردو به چهار میخ کشیده می شود.می دانم تنت کبود خودخواهی هاست ،بگذار اشک های بی امانت شخم بزند گونه هایت را.اینجا زیبا که باشی شیطانی،بینا که باشی حریصی،گویا که باشی ناقص العقلی،دریده ای .باور کن رودابه بودن ،کتایون بودن بی فایده است حوا جان نمی گذارند تهمتنی،کاوه ای ،آرشی سرپا باشد که تو بخواهی تهمینه باشی .خودت نباش .احساست را دور بریز،بگذار همان حوای بی آدم همیشگی تاریخ بمانی .

بانو جان زندگی یعنی خستگی،جنگی پر تکرار،در ازای لحظات شادی که مکث کوتاهی بیش نیست باید بهای گزافی پرداخت.

با این همه زن بودن لطیف وزیباست،ماجرایی است که شجاعتی بی پایان می خواهد ،جنگی که پایانی نداردتا ته ته تاریخ.زن تنهاست .زن شکوهمندانه تنهاست حوا جان.

 

 

نوشته شده در جمعه 5 آبان 1391برچسب:,ساعت 11:46 توسط فریاد| |

به فکر گرفتن دستهای منی

بی آنکه بدانی دلم تنهاست

دست هایم که دوتایند.

سلام دوستای خوبم بعد از یه مدت طولانی اومدم ولی میخوام یه مطلب خوبی بزارم البته هنوز کامل نشده به محض تموم شدن می زارمش میخوام که همه نظر بدید و حس واقعی تونو واسم بنویسید. ممنون از همه

نوشته شده در پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:,ساعت 21:15 توسط فریاد| |


Power By: LoxBlog.Com